مال منی ، نفسهای منی ، زندگی منی توآرام نمیگیرد
قلبم اگر نباشی ، میمیرد دل عاشقم اگر نیایی،
تو خودت میدانی و باز هم مرا درحسرت دیدنت میگذاری…
قلب بی ارزشم را با احترام فدا میکنم در راه عشق تو
hگر جرم من عاشقی بود ، جرم تو سنگین تر بود ، تو یک قلب عاشق را شکستی.
تو احساس را در وجود من کشتی و زندگی ام را به مرز نابودی کشاندی.
حالا تو بگو ای سرنوشت ، قاضی این دادگاه ، من محکومم یا آن بی وفا
.سرنوشت چیزی نگفت ، چون خودش در این بازی نقش داشت.
نوشته شده در چهارشنبه 90/9/9ساعت
10:18 عصر توسط مهسا نظرات ( ) |
آخرین مطالب
Design By : RoozGozar.com |